با ما در ارتباط باشید

 

با مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

فیلم تئاتر "آنتیگونه" (سوفوکل) براساس اثر برتولت برشت روز یکشنبه ساعت 18 در قالب برنامه "یک تئاتر یک کارگردان" با سخنرانی آرش عباسی در مدرسه تئاتر برگ نمایش داده خواهدشد و آرش عباسی نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر درباره اجرای لیوینگ تئاتر از نمایش "آنتیگونه"، نگاه برشت به این اثر، سیاست و تاثیر "آنتیگونه" بر حیات گروه لیوینگ تئاتر و تعریفِ مفهوم تماشاگر و جایگاه مخاطب از منظر این گروه سخنرانی خواهد داشت.

"یک کارگردان یک تئاتر" عنوان برنامه‌ای است که یکشنبه‌های هر هفته ساعت 18 زیر نظر علی شمس نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در مدرسه تئاتر برگ برگزار می‌شود. فیلم تئاتر "ماراساد" اثر پیتربروک یکشنبه هفته گذشته با حضور و سخنرانی ایمان اسکندری طراح، دراماتورژ و کارگردان تئاتر در قالب این برنامه نمایش داده شد.

گروه لیوینگ تئاتر یکی از نخستین گروه‌های تجربی در آمریکا به شمار می‌آید که بسیار تحت تأثیر آنتونن‌آرتو بوده است. این گروه در دهه پنجاه برای نخستین بار کارهایی براساس آثار پرنفوذ نویسندگان اروپایی اجرا کرده‌اند.

مدرسه تئاتر برگ واقع در میدان فردوسی، خیابان موسوی، بن بست اعتمادمقدم، پلاک 1 است

رخشان بنی اعتماد گفت: من به سراغ انتخاب سوژه برای فیلم ها نمی‌روم بلکه، شرایط و رخدادهای اجتماعی در برابر من قرار می‌گیرند و تصمیم به پرداخت سوژه ها می گیرم. ارتباط جامعه با فیلمساز، جان فیلم را می‌سازد.

به گزارش سوره سینما، نشست تخصصی فیلم «زیر پوست شهر» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد، دوشنبه ۳ مهر در موسسه سینمایی برگ با مدیریت سمانه افکاری برگزار شد. رخشان بنی اعتماد در این نشست درباره چگونگی انتخاب سوژه برای ساخت فیلم توضیح داد: من به سراغ انتخاب سوژه برای فیلم ها نمی روم بلکه، شرایط و رخداد های اجتماعی در برابر من قرار می گیرند و تصمیم به پرداخت سوژه ها می گیرم. ارتباط جامعه با فیلمساز، جان فیلم را می سازد. برخی جوانان می گویند من سوار اتوبوس نمی شوم و همیشه به آنها می گویم هر روز سوار اتوبوس شوید و یادداشت هایی برای من بیاورید، به همین خاطر پژوهش در کار سینما ارتباط زیادی به پژوهش های آکادمیک ندارد و فیلمساز باید به بررسی منظر های مختلف از جمله، کارشناسی، روانشناسی و جامعه شناسی بپردازد.

من به طور کلی در زندگی این تز را دارم که ما هدف داریم، اما لذت در مسیر رسیدن به هدف، بدست می آید. من هرگز در پژوهش فیلم کاغذ و مداد همراهم نیست. شما در پژوهش ها سعی کنید همراه با فرد مورد بررسی ، به طور مثال ، دختر کارتون خواب باشید. فرد نباید احساس کند که شما در حال تخلیه اطلاعاتی آن ها هستید. برای ساخت فیلم خون بازی با جوانانی که معتاد بودند و خودشان چنین باوری نداشتند، به مدت یکسال معاشرت کردم. خوشبختانه امکان زندگی با یکی از این خانواده ها و اجازه فیلمبرداری از دختر مبتلا به اعتیاد را داشتم. ما باید منظرهای مختلف یک موضوع را بشناسیم و سپس فیلمنامه بنویسیم.

این هنرمند در ادامه افزود: با این حال هیچ یک از کاراکتر های من ما به ازای واقعی ندارند و همه عصاره ای از افراد واقعی هستند. حاصل پژوهش های من استقبال کودکان دیروز و جوانان امروز از آثاری مثل، «زیر پوست شهر» است و توجه شما به این آثار بزرگترین جایزه من است.

بنی اعتماد درباره کاراکترها در فیلم «زیر پوست شهر» اشاره کرد: برای نویسنده و فیلمساز شخصیت های بسیاری از فیلم ها با من همراه ماندند. قصه های کوتاه در آثار من اهمیت کمتری نسبت به قصه اصلی ندارد. داستان هر کاراکتری به کلیت اثر من جان بخشیده و من به همین جهت با تمام کاراکترهای آثارم همراه هستم و به ادامه آن ها فکر می کنم. شخصیت فیلمنامه فقط روی پرده نمی ماند و در ادامه با ما همراه می شود و در غیر اینصورت اصطلاح فیلم ماکتی و یا مقوایی شایسته اثر است. بسیاری مواقع پشت دوربین نشسته ام و برای کاراکترها گریه می کنم، در حالیکه که خودم اثر را می سازم.

او در ادامه درباره مسیر کاراکتر ها از «زیر پوست شهر» به «قصه ها» گفت: نگاه شما به عنوان فیلمساز، با توجه به شناختی که از جامعه پیدا می کنید، به برآیندی از آینده کاراکتر منجر می شود. بسیاری از بچه هایی که همچون معصومه از خانه بیرون آمدند خانم های روسپی امروز و دچار اچ ای وی مثبت هستند. کاراکتر دیگری مثل، عباس که جوان مسئولی است و به دنبال ساخت زندگی بهتر برای خانواده اش است، اما امید و آرزویش را از دست داده است. عباس کسی است که شرافتمندانه ، اما سخت به زندگی ادامه می دهد و زندگی به او پس گردنی زده است. من درباره کسانی مثل عباس و معصومه آنقدر پژوهش و زندگی کردم که برآیند منطقی درباره آینده کاراکترها ارایه دادم.

وی درباره فیلمنامه فیلم «زیر پوست شهر» توضیح داد: فیلم «زیر پوست شهر» ابتدا نام فیلمنامه اش «طوبی» بود و قرار بود نخستین ساخته من باشد. چهار بار فیلمنامه توسط من و فرید مصطفوی بازنویسی شد و به فیلمی که شما امروز می بینید، رسیدیم. بار اول فیلم برای سال های پر التهاب دهه شصت نوشته شد و اجازه ساخت نگرفتم و بار دیگر تغییراتی دادیم و این تغییرات مسیر طولانی را طی کرد و هرمرتبه متناسب با شرایط زیر پوست شهر در آن سال ها درباره خانواده طوبی نوشتیم.این فیلم المانی از سانسور است، چرا که نخستین باری که فیلمنامه را نوشتم باران را باردار بودم و زمانی که اجازه ساخت اثر صادر شد، باران ۱۶ سال داشت. این تغییرات باعث شد من از سال های دهه شصت با کاراکتر های فیلمنامه «طوبی» زندگی کنم و آن ها را به روز کنم تا به «زیر پوست شهر» برسم.

این فیلمساز همچنین افزود: ما نمی توانیم خودمان را به فیلم یدک کنیم و دایما توضیح دهیم. زمانی در جلسه ای فردی از من پرسید: نرگس و آفاق و عادل اسامی زیبایی است و معنایی خاص دارد، علت انتخاب این نام ها چه بود؟ دکتر ابراهیمی به عنوان متخصص حاضر در آن جلسه گفت: اگر امکان دارد من پیش از شما پاسخ دهم؟ گفتم: بله، بفرمایید. گفت: ما باید برداشت های خودمان را داشته باشیم و فیلمساز و نویسنده در ضمیر ناخودآگاهشان دلایل زیادی برای انتخاب ویژگی ها دارند، اما نمی توان تقاضای توضیح داشته باشیم. به نظرم توضیح بسیار درستی دادند.

او درباره انتخاب گلاب آدینه توضیح داد: با گلاب آدینه «زرد قناری» را کار می کردیم و یک پلان بازی کرد و من گفتم نقش طوبی برای تو است. در ۱۶ سال، هر بار که پیشنهاد بازی در فیلم و نمایش داشت با من تماس می گرفت و درباره زمان ساخت اثر می پرسید و این رفتار هم از دیگر نشانه های حرفه ای گری این بازیگر است.

بنی اعتماد در پایان به سختی های مرتبط با نویسندگی اشاره کرد: گاهی فرد باید نوشتن را متوقف کند، گاهی ناامیدی هایی به سراغ او می آید و دچار قطع و وصلی هاییمی شود، به همین خاطر نویسندگی همچون، زایمان است. چنین مسایلی حین نوشتن طبیعی است.

موسسه سینمایی «برگ» به مدیریت سمانه افکاری، هر هفته به نمایش و بررسی فیلم های سینمای ایران، با حضور یکی از هنرمندان این اثر می پردازد.

 

کیانوش عیاری در نشست تخصصی فیلم «خانه پدری» گفت: «تنها هفت بازیگر در ایران هستند که به دور از قدرت نمایی نقش بازی می‌کنند.»
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نشست تخصصی فیلم سینمایی «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری چهارشنبه ۲۸ شهریورماه، در موسسه سینمایی برگ با مدیریت سمانه افکاری برگزار شد.

کیانوش عیاری درباره «خانه پدری»، آخرین ساخته خود گفت: این فیلم در سال ۱۳۸۹ ساخته شد، اما با تاخیر و به تازگی شاهد این اثر هستید. گاهی بدون فیلمنامه سر صحنه می‌روم و این کار، ریسک بزرگی است. فیلم «خانه پدری» از این قاعده مستثنی نبود. فیلمنامه اپیزود یک، دو و سه خانه پدری را در اختیار داشتم، اما اپیزود چهار و پنج را تنها به صورت طرحی در ذهن داشتم و موفق به تکمیل این طرح‌ها نشدم، چرا که همسرم بیمار شد و امکان تفکر درباره تکمیل این فیلمنامه را نداشتم. به یاد دارم که در برخی از مقاطع ساخت این فیلم تنها به اتمامش فکر می کردم. بخش هایی از سریال «روزگار غریب» نمونه دیگری از کار من بدون فیلمنامه است، چرا که ۳۶ قسمت از این اثر را با فیلمنامه جلو رفتیم در حالی که پایه اصلی زندگی دکتر غریب ۱۰ روز پایان زندگی او بود؛ این شیوه ساخت یک اثر بیشتر شبیه شوخی خطرناک است. فیلمبرداری سریال «روزگار غریب» به دلیل فقدان فیلمنامه حدود شش سال طول کشید، البته در حین ساخت این سریال به مدت شش ماه تصویربرداری متوقف شد و من برای ساخت اثر دیگری به شهر بم سفر کردم. گاهی همکارانم به شوخی در پشت صحنه به من می‌گفتند که حتما فیلمنامه‌ای در اختیار داری و به ما نمی‌گویی.

او بیان کرد: بودجه اضافه‌ای برای ساخت طولانی سریال «روزگار قریب» نگرفتم و کاری را که باید در یک سال و نیم تمام می شد، طی هفت سال ساختم، چرا که معتقدم اثر باید با دقت ساخته شود.

این کارگردان با تاکید بر اینکه این جلسه برای صحبت درباره فیلم «خانه پدری» است، ادامه داد: اپیزودهای چهار و پنج «خانه پدری» را بیشتر از بخش های آغازین این فیلم دوست دارم و شاید علت این حس من همان مکتوب نبودن این بخش ها است. التهاب اپیزودهای اول، قطعا برای تماشاگر چنین اثری لازم است.

عیاری بیان کرد: سعی کردم که در فیلم «خانه پدری» به نمایش سال های ۸۶ و یا ۴۲ و ... اشاره نکنم، چرا که در پی تحمیق تماشاگر و یا قرار دادن این اثر به عنوان اثری معناگرا نبوده ام. «سانست بلوار» اثر ویلی وایلر از جمله آثاری است که کارگردان خوش نام آثار «ایرما خوشگله» و «آپارتمان» دچار اشتباه معناگرایی شد. همچنین قصه این فیلم صاف و مرمری است و هرگز فرمایشی نبوده است. من با واقعیت سر و کار دارم و از اداها دوری کردم. همچنین تکرار عناصر مختلف گاهی صرفا برای زیبایی است و در پی القای معنای خاصی نیست. در آثار گذشته ام شاید فرم نقش بیشتری داشت، اما در فیلم «خانه پدری» و «کاناپه» از این مساله پرهیز کردم.

این کارگردان از چگونگی نمایش هنر در فیلم‌ها توضیح داد: من از نمایش هنر بیزار هستم. از نفس هنر نمی‌توان دور شد، اما از به رخ کشیدن هنر در آثار بیزار هستم. بازی مارلون براندو، آلپاچینو و جک نیکلسون برای من مسخره است، اما جان وین جاودانه نشانی از هنر در بازیگری خود نشان نمی دهد و شاهکار است. کسی مثل جان فورد هم نمی‌خواهد که هنرش را به رخ بکشد. هفت بازیگر در ایران به دور از قدرت نمایی ایفای نقش می کنند.

کارگردان فیلم «خانه پدری» در پایان تاکید کرد: در همه فیلم‌های عالم سازنده به نیابت از پرسوناژها تصمیم می‌گیرند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم اما از عریانی در اجرا و پرداخت دوری کردم. دوست داشتم این قدرتمندی نسل به نسل و تدریجی زنان سرزمین من مستقیم دیده نشود و به صورت یک حس در تماشاگر پدید آید. من به دنبال ایجاد خردمندی برای تماشاگران نبوده ام، بلکه به دنبال ایجاد درک واقعی این اتفاق در وجود تماشاگر بوده‌ام.